داستان کوتاه : پسر من

سه زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند.

در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند.

زن اول گفت :


مجله اینترنتی بهترین ها | شويي,دنیای مد,آرایشی,زیبایی,دانلود,آموزشي,پزشكي,روانشناسي,فرهنگي,ورزشي,پورتال خبری,سبک زندگی,روانشناسي منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گروه مشاوره معماری و دکوراسیون داخلی | شبیه سازی سه بعدی به دانش وب خوش آمدید! وبلاگ کتابخانه عمومی نظامی گنجوی شیراز فايل دانلود تخفیف دونی اجاره ویلا سیکاس باغ عروسی | تالار عروسی آژانس راه سفر عشق ریاضی کتابخانه عمومی آیت الله شریعتی کمال آباد